داستان 12

فایل فلش X.VISION مدلLE-42KD20

فایل تست شده مخصوص پارت نامبر این مدل مین برد هست .

توجّه : ((حتماً قبل از کپی برداری نرم افز از فایل اصل تلویزیون خود بکاپ بگیرد))

کد لینک خرید نرم افزار:535440

 

255/000 تومان

دُهن الحنظل الاصلی (روغن هندوانه ابوجهل اصلی)

این محصول توسط عطار پیشکسوت تایید شده است

خرید و فروش روغن های گیاهی

به صورت 500 % ارگانیک و بهداشتی به همراه برگه آنالیز عرضه می گردد...

  کدمحصول:534062

مقدار کل28عدد

2200 تومان

عسل وحشی تهیه شده از بیشها و باغات اطراف دزفول استان خوزستان

مقدار موجودی 12/6 کیلو دوازده کیلو و ششصد کرم با شاخه محاسبه شده و بدون احتساب ظرف عسل

البته همان طور که میبینید شاخه ها تا حد امکان برداشته شده

و مقدار خیلی کمی که واقعا شاخه های مانده به آسانی قابل حذف و یا بررداشتن نیست

قیمت هر کیلو عسل 800 وتمان هست

  کدمحصول:534068

مقدار کل12کیلو

800000 تومان


نوشته شده توسط : كريم شريفي

داستان کوتاه لذت بردن از زندگی

داشتم از گرما می مُردم. به راننده گفتم دارم از گرما می میرم.

راننده كه پیر بود گفت: «این گرما كسی رو نمیكشه.» گفتم: «جالبه ها، الان داریم از گرما كباب می شیم، شش ماه دیگه از سرما سگ لرز می زنیم.»

راننده نگاهم كرد.

كمی بعد گفت: «من دیگه سرما رو نمی بینم.»

پرسیدم: «چرا؟»

راننده گفت: «قبل از اینكه هوا سرد بشه می میرم.» خندیدم و گفتم: «خدا نكنه.»

راننده گفت: «دكترا جوابم كردن، دو سه ماه دیگه بیشتر زنده نیستم.» گفتم: «شوخی می كنید؟»

راننده گفت: «اولش منم فكر كردم شوخیه، بعد ترسیدم بعدش افسرده شدم ولی الان دیگه قبول كردم.»

ناباورانه به راننده نگاه كردم.

راننده گفت: «از بیرون خوبم، اون تو خرابه... اونجایی كه نمیشه دید.»

به راننده گفتم: «پس چرا دارین كار می كنین؟»

راننده گفت: «هم برای پولش، هم برای اینكه فكر و خیال نكنم و سرم گرم باشه، هم اینكه كار نكنم چی كار كنم.»

به راننده گفتم: «من باورم نمیشه.»

راننده گفت: «خودم هم همین طور... باورم نمیشه امسال زمستان را نمی بینم، باورم نمیشه دیگه برف و بارون را نمی بینم، باورم نمیشه امسال عید كه بیاد نیستم، باورم نمیشه این چهارشنبه، آخرین چهارشنبه ١٧ تیر عمرمه.»

به راننده گفتم: «اینجوری كه نمیشه.»

راننده گفت: «تازه الانه كه همه چی رو دوست دارم، باورت میشه این گرما رو چقدر دوست دارم؟»...


دیگر گرما اذیتم نمی كرد، دیگر گرما نمی كشتم...





:: موضوعات مرتبط: داستانهای پند آموز , ,
:: بازدید از این مطلب : 1117
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 9 بهمن 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: